استقلال در چنگال مدیریت پفکی!
بعد از تماشای جر و بحث اسماعیل خلیلزاده و احمد سعادتمند، فقط میشد تعجب کرد. چارهای جز شگفتزده شدن نبود. طرفین سنگینترین اتهامها را به هم وارد میکردند و برای افشاگری، هیچ حد و مرزی قائل نبودند. شاید اگر وقت بیشتری بود، کار به جاهای باریکتری هم میکشید. مدیریت فوتبال در ایران در بدیهیات متوقف شده و از الفبا جلوتر نرفته.
باشگاه ظاهراً بیش از 100میلیارد تومان در سال گردش مالی دارد اما مدیر سابقش هنوز مفهوم «درآمدزایی پایدار» را نمیداند. تعریف درآمدزایی که مشخص است، اما هرچه میگردیم دلیلی برای «پایداری» پیدا نمیکنیم. استقلال با کدام طرح اقتصادی و کدام استراتژی درآمد پایدار ایجاد کرده؟ حق پخش تلویزیونی را احیا کرده یا قرارداد مشارکتی چندساله امضا کرده؟ هیچکدام! خلیلزاده ایده تولید «پفک آبی» را به سخره میگیرد (لااقل در این مورد خاص حق هم دارد!) و طولی نمیکشد که مشخص میشود منظور از درآمدزایی پایدار در باشگاه استقلال چیزی نبوده جز استقراض 37میلیاردی از یک فرد متمول! در ادامه، قصه استراماچونی دوباره زنده میشود. سعادتمند بهصراحت از ملاقات حضوری با این مربی در ایتالیا صحبت میکند.
فارغ از اینکه ملاقات رخ در رخ با استراماچونی مگر چه فضیلتی است که اقدام مثبت مدیریتی تلقی شود، فقط چند دقیقه بعد استراماچونی از آن سر دنیا، از بیخ و بن چنین ملاقاتی را تکذیب میکند. متأسفانه راستگویی در فوتبال ایران هیچ ارزشی ندارد و دروغگویی هم تبعاتی برای گوینده ایجاد نمیکند. ملاقاتی در کار نبوده، به همین سادگی! در همه آن روزهایی که هواداران خسته استقلال راهی خیابان سعادتآباد و سئول میشدند و بنر «استرا باید برگردد» را روی دست میگرفتند، درگیر یک ملاقات افسانهای بودند. خبر مهمی نبوده جز مذاکره محدود با فدریکو پاستورلو و رد و بدل کردن چند پیامک.
سعادتمند بر اساس یک فرضیه بشدت خوشبینانه راهی ایتالیا شد تا پروژه «بازگشت استرا» را کلید بزند. رسانههای همسو با مدیر سابق، برای موفقیت این پروژه «شمارش معکوس» به راه انداخته بودند و هوادار احساساتی بهدنبال دستهای پشت پردهای میگشت که مانع از بازگشت مربی محبوبشان به استقلال هستند.
بعد از ناکامی مدیران باشگاه در راضی کردن استراماچونی، مشخص شد مشکل فراتر از قوانین و مقررات بوده و خواسته مالی این مربی برای بازگشت، تفاوت فاحشی با پیشنهاد اولیه آنها داشته. این واقعیت که مذاکره با استراماچونی بهدلیل مسائل مالی به بنبست رسیده بود، فقط چند روز بعد آشکار شد اما سعادتمند همچنان معتقد است چوب لای چرخ او گذاشتهاند و او میتوانست هم استراماچونی را به ایران بازگرداند و هم استقلال را از جریمه 45میلیارد تومانی نجات دهد! در برابر این همه خوشبینی و سادهسازی مسائل، فقط باید گوشهای نشست و تماشا کرد.
آنچه دوشنبهشب در برنامه «فوتبال برتر» اتفاق افتاد، دلیل دیگری برای واگذاری همیشگی استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی است. در فوتبالی که باشگاهها مالکیت خصوصی داشته باشند، مدیریت پفکی امکان ادامه حیات ندارد.